نام کتاب : كشاف اصطلاحات الفنون والعلوم نویسنده : التهانوي جلد : 1 صفحه : 96
الدستورية منقولة بكاملها من شجرة الثمرة [1].
اتصال التّربيع:
[في الانكليزية] Disputed contiguous
2Lwalls -Contiguite contestee des murs
هو عند الفقهاء أن يكون أنصاف لبنات الحائط المتنازع فيه متداخلة في أنصاف لبنات [1] گفته اند چون كوكب متوجه از روي نظر يا تناظر به كوكبي ديگر شود وبعد بقدر جرم خود از متصل به پيدا كند ان توجه را اتصال گويند واين كوكب را متصل وجرم كوكب عبارت است از نور او در فلك از پس وپيش واين را معين ساخته اند پس نور جرم آفتاب پانزده درجه است ونور جرم ماه دوازده درجه ونور زحل ومشترى هريك نه درجه ومريخ هشت درجه وزهرة وعطارد هريك هفت درجه وعقده راس وذنب هريك دوازده درجه واتصال را سه حال بود هرگاه كه نور كوكبي به كوكبي رسد آغاز اتصال بود واين را اوّل اتصال گويند وچون بعد ميان هر دو بنصف جرمين رسد آغاز قوت اتصال بود واين را وساطت اتصال هم گويند وچون مركز بمركز رسد اتصال تمام گردد وغايت قوت اتصال بود وچون كوكب سبك رو وتيزرو بگذرد آغاز انصراف بود وچون بنصف جرمين رسد نهايت قوت اتصال بود وچون جرم از جرم منقطع شود نهايت تمام اتصال بود ونهايت انصراف اما اعتبار نصف جرمين روا بود در جميع اتصالات وبعضي گويند نصف جرم كمتر مفيد باشد
مثال او آنست كه جرم مشترى نه درجه است وجرم قمر دوازده درجه پس دوازده را با نه جمع كنند بيست ويك شود ونصف هر دو ده ونيم درجه پس هرگاه كه ميان مشترى وقمر به بيست ويك درجه بعد ماند نور هر دو بهم رسد وآغاز اتصال بود وچون ده درجه ونيم ماند آغاز قوت بود وچون قمر بيست ويك درجه بعد پيدا كند منصرف گشته بود واما اگر نصف جرم كمتر اعتبار كنند چون چهارم درجه ونيم بعد ماند آغاز قوت بود واين قول محكم تر است واين مثال اتصال مقارنه است وبر همين طريق قياس بايد كرد در اقسام باقي مثل اتصال تسديس وتربيع وتثليث بدان كه انواع اتصالات بسيار است
وآنچهـ اشهر است دوازده است اوّل قبول ونظر قبول آنست كه كوكبي در حظوظ كوكبي بود وان خانه است يا شرف يا مثلثه يا حد يا وجه يا صاحب ان حظ اتصال كند پس ان صاحب حظ آن را قبول كند چون او را در حظ خود بيند واين دليل بود بر روا شدن حاجت وتمامي محبت ميان دو كس دوم رد وان آنست نگه كوكبي ضعيف شده باشد مثل آنكه در وبال يا در هبوط يا راجع يا محترق باشد ونظر كوكبي كه بدو پيوندد از خود دور كند كه قوت قبول ندارد وحكم اين ضد حكم قبول است سيم دفع قوت وان آنست كه كوكبي كه در چنانچهـ حظوظ خويش بود وكوكبي ديگر بيند صاحب حظ أو را قوت دهد واگر هر دو در حظوظ خود باشند هريك قوت خود به ديگرى دهد چنانچهـ قمر در سرطان بود وزهره در ثور واين غايت دفع. قوت بود ودليل باشد بر دوستى ميان هر دو كس از طرفين وتمام شدن كارها از جد وجهد چهارم دفع طبيعت وان آنست
كه كوكبى در حظوظ كوكبي بود وديگرى در حظ ان كوكب وهم ديگر بتسديس هريك طبيعت خود به ديگرى دهد وبعضي كسان دفع قوت خوانند اين را واين وضع قوى تر است از دفع قوت واو را در سعادت وعطيت اميدها ورسانيدن به اميد كلى زياده از اوضاع همديگر باشد پنجم انكار وان آنست كه كوكبى ديگر را ببيند از وبال وهبوط پس ان كوكب اين را انكار كند چون در وبال وهبوط خودش بيند واين ضد دفع طبيعت است واگر هر دو در وبال وهبوط يكديگر باشند انكار از هر دو جانب بود وحكم ان ضد دفع طبيعت باشد
ششم نقل النور وان آنست كه كوكبى سبك رو گران رو را بيند وازو تمام منصرف نشده باشد كه ديگرى را بيند پس نور اوّل كوكب بثاني دهد اگرچهـ ان هر دو كوكب از همديگر ساقط باشند واين به مثابه اتصال باشد ميان ان هر دو كوكب مثلا كوكبى بود در حمل وديگرى در عقرب وكوكبى سبك روتر از هر دو در سرطان باشد اوّل ان كوكب را بيند كه در حمل است وهنوز ازو منصرف نشده باشد كه به كوكبى كه در عقرب است پيوندد پس نور اوّل به دوم نقل كرده باشد واين دليل بر توسط كارها است هفتم انتكاث وان آنست كه كوكبى سبك رو خواهد كه كوكب گران رو را بيند پس هنوز مركز بمركز نرسيده باشد كه كوكب سبك رو راجع شود يا راجع بود خواهد كه بگران رو پيوندد ومستقيم شود واتصال تمام نكند واين دليل شكستن عهد وپشيمانى ونوميدى از كارها بود هشتم بعيد الاتصال وان آنست كه كوكبى كه در برجى آيد وبا اوائل برج هيچ كوكب را نبيند وبآخر برج كوكبى را بيند در ان حال كوكب ضعيف بود نهم خالى السير وان آنست كه در اوّل برج كوكبى را بيند وبه هيچ كوكب ديكر نه پيوندد در آن برج واين وقت نيز كوكب ضعيف باشد وبدتر ان بود كه ان كوكب نحس بود
دهم وحشي السير وان آنست كه كوكبى در برجى آيد وبيرون رود كه هيچ كوكبى بدو نه پيوندد واين حال بقمر بسيار روى دهد ونحس بود وبدتر آنكه اين حال او را در قوس روى دهد واين دليل است بر عدم حصول مراد ونقصان مال وكسب واين همه بحسب خانهاى طالع بود ونظرهاى مودت وعداوت يازدهم تربيع طبيعي وان آنست كه عطارد در جوزا بود وكوكبى ديكر را بيند كه در سنبله است يا خود در سنبله باشد وكوكب ديكر را بيند كه در جوزا است اين تربيع بقوت تثليث باشد واين حالت مر مشترى را نيز باشد در قوس وحوت دوازدهم دستوريه وان چهار نوع است يكى آنكه نيك بعيد است ويكى نيك ضعيف ونيك بعيد ان است كه صاحب مجمل ياد كرده است پس دو نوع ديكر است كه نزديكتر است يكى آنكه صاحب طالع در عاشر افتد وصاحب عاشر در طالع ونوعى ديكر ان است كه كوكبى در وتدي باشد وان وتد خانه يا شرف
نام کتاب : كشاف اصطلاحات الفنون والعلوم نویسنده : التهانوي جلد : 1 صفحه : 96